اول فروردین: نوروز
روز اول فروردين، روز اول بهار و روز اول سال شمسی از دوران باستان درايران نوروز ناميده میشده و ايرانيان آن روز را جشن میگيرند. تاريخ نگاران در مورد پيدايش عيد نوروز نظرات مختلفی داده اند. برخي آنرا به تاجگذاری جمشيد، پادشاه ايران نسبت داده و می گويند جمشيد آن روز را جشن گرفت و آداب و رسومی برقرار كرد كه براساس آن زندانيان و مجرمين را بخشيد، به سپاهيانش رتبه داد و به مردم خلعت بخشيد. برخی آنرا به كوروش و زمان فتح بابل توسط وی در سال 538 قبل از ميلاد نسبت داده اند و برخی ديگر آنرا مبدأ جلوس يزدگرد آخرين شاه ساسانی دانسته اند. برخی نيز آنرا به قرنها قبل تر از اينها نسبت داده و جشن نوروز و مهرگان را دو جشن بزرگ آريائيان ذكر كرده اند. در تمامي كتابهاي تاريخی عيد نوروز را بعنوان جشن بزرگ ايرانيان در دوران حكومتهای هخامنشی، اشكانی و ساسانی قيد كرده اند. اما سنتهای نيكو و حسنه ای كه نوروز در ميان مردم ايران داشته، اين عيد باستانی را از ميان قرنها و هزاره ها تا نسلهای امروز ايران حفظ كرده است. سنتهايی همچون دوستی، بخشش، هديه دادن، گذشت، نظافت خانه و محله، هفت سين و .... پس از اسلام نيز اين سنت در ميان ايرانيان زنده ماند و بخصوص بعد از روی كار آمدن عباسيان توسط ابومسلم خراسانی و حضور وسيع ايرانيان در دربار خلفاي عباسی، عيد نوروز جايگاه خود را همچنان حفظ كرد. بعد از اسلام برخی آداب و رسوم مذهبی نيز بر آن افزوده شد.
اول فرودین 1303- سالروز تولد مرضیه
اشرفالسادات مرتضایی با نام
هنری مرضیه در اول فروردین سال 1303 در
تهران در خانوادهای هنردوست چشم به جهان گشود. پدر و مادرش از یک خانواده هنردوست
بودند و هنرمندانی از قبیل مجسمهساز، نقاش و مینیاتوریست و موسیقیدان در اقوامش
بودند. اما مادرش بود که بطور خاص او را تشویق به خواندن کرد و در همه دوران زندگیاش
از او پشتیبانی میکرد. وی در مصاحبهای درباره خود گفته بود: درزمانی که خانوادههای
ایرانی به ندرت فرزندان دخترشان را برای تحصیل علم میفرستادند پدر من با وجودی که
یک فرد روحانی بود؛ مرا تشویق به آموزش تحصیلات مرسوم زمان نمود. وقتی که من آغاز
به خواندن کردم خواننده شدن برای زنان خیلی غیر عادی بود و درعین حال یک خواننده
در آن زمان باید هم دانش مدرسهای میداشت و هم دانش کلاسیک موسیقی و هم چنین یک
صدای خوب. در ضمن استادان موسیقی زیادی باید صدای او را تأئید میکردند و همچنین
تئوری موسیقی را باید بخوبی میدانست. من سالهای زیادی را به آموختن در زیر نظر
استادان بزرگ موسیقی ایرانی گذراندم پیش از اینکه شروع به خواندن کنم.» مرضیه زیر
نظر اسماعیل مهرتاش، استاد بزرگ موسیقی، فعالیت هنری خود را آغاز کرد. در ابتدا با
بازی در نقش شیرین در نمایش «خسرو و شیرین» در تئاتر باربد در تهران به محبوبیت
رسید. این نمایش که 37 شب روی صحنه بود
برای او یک کامیابی بزرگ و سریع به بار آورد و با استقبال بسیار مردم روبهرو شد. مرضیه
پس از آن به چنان شهرت و مهارتی در خواندن آواز دست یافت که تصنیفنویسان و شاعران
برای اجرای آثار خود توسط این هنرمند با یکدیگر رقابت میکردند.
.مرضیه در حدود 1000 آواز و ترانه در دوران شکوفایی هنریش خواند
که در پیشرفت موسیقی ایرانی بسیار اثرگذار بود
مرضیه در سال 1373 ایران را
به قصد فرانسه برای همیشه ترک کرد و به شورای ملی مقاومت ایران پیوست. مرضیه در
این زمان زندگی مبارزاتی خود را بطور حرفه ای آغاز نمود. وی در این دوران او با
هنرمندان معروف و شاعران و آهنگسازان و نوازندگان ایرانی و غیرایرانی کارهای متعددی ارائه نمود.
در فروردین 1389 دخترش هنگامه امینی را که مبتلا به
بیماری سرطان بود از دست داد و چندی بعد خود نیز ظهر روز چهارشنبه 21 مهرماه 1389
در سن 86 سالگی بر اثر بیماری سرطان در بیمارستانی در شهر پاریس درگذشت.
6 فروردین: تولد زرتشت
متولد شد. به عقيده اكثر محققان محل تولد زرتشت، آذربايجان كنونی بوده است. زرتشت در دامان مادری مبارز به نام دغدو یا دغدویه بزرگ شد. دغدو حتی قبل از تولد زرتشت عليه حاكمان زمانه مبارزه می کرد و مردم را به سرپيچی از ستمگران فرا می خواند. نقل شده است که رزتشت پس از رسيدن به سن بلوغ 10 سال خلوت اختيار كرد و پس از سالها تفكر چنان كه نوشتهاند، به اين حقيقت پی برد كه: "هنجار هستی توسط آفريدگار يكتا(اهورامزدا) شكل گرفته است". بنابراين بت پرستی و پرستش خدايان چندگانه را مردود شمرد. از زرتشت سه رهنمود پايهای وی از همه معروفتر است: "گفتارنيک"، "پندار نیک" و کردار نیک".
7 فروردین: اعدام منصور حلاج
روز 27 مارس سال 922 مطابق با روز 26 ذيقعده 259 قمری، حسين ابن منصور حلاج از معروفترين بزرگان اهل تصوف به دار كشيده شد. حلاج در سال 858 ميلادی در ولايت طور بيضاء از نواحی فارس به دنيا آمد. وی در جوانی برای تحصيل به بغداد رفت و در فلسفه، عرفان و تصوف سرآمد روزگار خود شد. حلاج از نزديكان صوفيانی همچون جنيد بغدادی بود. برخی كراماتی را به منصور حلاج نسبت داده اند. حلاج با ظلم و ستم دربار خليفه عباسی شديدا مخالف بود و جنايتهای آنان را افشا ميكرد. حامدبن عباس وزير مقتدر خليفه عباسی با گرفتن فتوا از آخوندهای درباری آنزمان، حلاج را بجرم زندقه (کفر)، ابتدا 1000ضربه شلاق زدند و علاوه بر شكنجه های ديگر، او را به دار آويختند و پیکرش را آتش زده خاكسترش را بر باد دادند. نقل است كه حلاج وقتی در زير شكنجه بود با خون خود، صورتش را گلگون میكرد و ميگفت نمي خواهم رويم را زرد ببينند. ضرب المثل معروف فارسی كه می گويد "زبان سرخ سرسبز میدهد بردار"، از زمان به دار كشيده شدن حلاج بخاطر افشاگريهايش رواج پيدا كرده است. عطار نيشابوری در مورد حلاج ميگويد:
چون شد آن حلاج بر دار آن زمان- جز اناالحق می نرفتش بر زبان
چون زبان او همى نشناختند - چار دست و پاى او انداختند
هركه را با اژدهايى هفت سر- در سرش افتاده دايم خورد و خَور
زين چنين بازيش بسيار اوفتد - كمترين چيزيش سردار اوفتد
8 فروردين 1362: قتل عام روستاهاى كردستان توسط نيروهاى خمينى
روز 8فروردين سال 1362، دهها تن از اكراد ایران در چند روستاي كردستان توسط پاسداران قتلعام شدند. پاسداران روستاي پيرانجيق را مورد تهاجم قرار دادند و 16تن از اهالي روستا را به جرم پناه دادن به پيشمرگان به قتل رساندند. در ميان قربانيان از كودكان 3- 4ساله، تا زنان و مردان سالخورده 60ساله نیز ديده ميشدند. پيش از آن نيز پاسداران در روزهاي سوم و پنجم فروردين روستاهاي گيچه، هلهقوش، خليفهليان، گورخارن، صوفيان و كانيرش، دهها تن از مردم از كودكان شيرخواره تا زنان باردار و پيرزنان و پيرمردان را قتلعام كردند. اين كشتارها از جمله آتش زدن خانهها و زنده زنده سوزاندن مردم، پرتاب نارنجك به درون خانهها و تيرباران افراد در جلوي چشم فرزندان و اعضاي خانوادهشان صورت ميگرفت. در اين تهاجمات بيش از 60تن از مردم كشته شده و صدها تن مجروح و مصدوم گرديدند. در اين ايام پاسدار محمود احمدي نژاد، از فرماندهان سپاه در كردستان بود و نقش مستقيم در قتل عام مردم كردستان داشت.
9 فروردین: درگذشت دینوری
بنا به برخي نوشته های تاريخی احمدبن داود دينوری معروف به ابوحنيفه دينوری رياضيدان، گياهشناس، حيوان شناس، اديب و مورخ قرن سوم هجری، درآخرين هفته مارس 895 ميلادی درگذشت. دينوری از آنجا كه رصد خانه ای در دينور از توابع فارس برپاكرده بود، به "دينوری" مشهور گرديد. او كتابهای متعددی نوشته از جمله تفسيرالقرآن، الانواء، اصلاح المنطق، لحن العامه، حسابالدور و الوصايا، كتاب اخبار الطوال. از معروفترين آثار دينوری كتابي است بنام "اخبار الطوال" كه شامل رويدادهای تاريخی تا زمان يزدگرد سوم می باشد.
9 فروردين 1330: اعتصاب كاركنان صنعت نفت در حمايت از دكتر مصدق
كاركنان صنعت نفت خوزستان در اين روز در سال 1330 اعتصاب خود را آغاز كردند. بدنبال اعلام ملی شدن صنعت نفت در 29 اسفند سال 1329، شركت نفت انگلستان مزايای كاركنان صنعت نفت را قطع كرد. كارگران و كاركنان صنعت نفت نيز دست به حركتهای اعتراضی و اعتصاب زدند كه چندين بار نيز به درگيری و كشته و مجروح شدن تعدادی انجاميد. اعتصاب كاركنان شركت نفت چندين هفته به طول انجاميد.
ساعت زمین
آخرین شنبه ماه مارس هر سال ساعت زمین نام گرفته است.
ساعت زمین یک رویداد جهانی سازماندهی شده توسط صندوق جهانی طبیعت به نام World Wide Fund for
Nature می باشد که
هر ساله در کشورهای مختلف برگزار می شود. خانواده ها و اماکن کسب و کار چراغ ها و سایر دستگاههای
الکتریکی غیر ضروری خود را به مدت یک ساعت خاموش می کنند. هدف از این کار آگاهی
درباره تغییرات آب و هوایی و نیاز به مصرف محتاطانه انرژی در جهان می باشد. ساعت
زمین در آخرین شنبه ماه مارس، از ساعت ۲۰:۳۰ تا ۲۱:۳۰ ، به وقت محلی کشورهای شرکت
کنندگان، برگزار می شود. ساعت زمین نخستین بار توسط روزنامه سیدنی مورنینگ هرالد در
سال ۲۰۰۷ ، زمانی مطرح شد که ۲٫۲ میلیون نفر از ساکنین سیدنی اقدام به خاموش کردن
چراغهای غیرضروری کردند. به دنبال این اقدام سیدنی، بسیاری از شهرهای دیگر جهان،
این رویداد را به تصویب رساندند.
10 فروردین 1326: اعدام قاضی محمد و یارانش در مهاباد
روز دهم فروردين سال 1326 به دستور رژيم شاه، قاضی محمد مبارز و پيشوای خلق كرد اعدام شد. قاضی محمد در سال 1280شمسی در يك خانواده روشنفكر بدنیا آمد و در جواني مبارزه را آغاز کرد و بزودي بعنوان يكي از رهبران جنبش كردستان شناخته شد. قاضی محمد در ادامه تلاشها و مبارزات خود، در بهمن 1324 با استفاده از ضعف دولت مركزی، جمهوری خودمختار كردستان را در چهارچوب تماميت ارضی ايران، اعلام نمود. شاه سعی كرد با زدن مارك تجزيه طلبی به اين جنبش كه خواستار خودمختاری بود، آنرا منزوی ساخته و سركوب كند. سرانجام يكسال بعد نيروهای حکومت شاه، مهاباد را تسخير و قاضی محمد و يارانش را دستگير كردند. روز دهم فروردين 1326 قاضی محمد و دوتن از يارانش بنامهای سيف قاضی و صدر قاضی در ميدان شهر مهاباد و در ملاءعام توسط حکومت شاه اعدام شدند.
13 فروردین: سیزده بدر
سیزدهمین روز نوروز در راه است. چند هزار سال است كه ايرانيان روز سيزدهم فروردين هر سال را جشن ميگيرند و بر آن "سيزده بدر" نام نهاده اند. بر اساس اين سنت، سيزدهم فروردين روز نحسی بوده و براي دور كردن اين نحوست بايد از خانه در آمد و در صحرا به تفريح و گردش پرداخت. سنت "سيزده بدر" از آنجا كه موجب تجمع مردم ايران برای شادمانی بوده، از ميان هزاره ها عبور كرده و همچنان حفظ شده است. "سيزده بدر" يكی از قديميترين سنن ملی در تاريخ تمدن بشری محسوب ميشود و هر چند مانند دیگر جشنهای ملی ایرانیان، توسط آخوندهای حاکم مورد حمله قرار می گیرد اما مردم ایران با یکی شدن با طبیعت این سنت ملی را هر ساله جشن می گیرند.
13 فروردین 1300: قيام كلنل محمدتقى پسيان
روز سيزدهم فروردين 1300، كلنل محمد تقی خان پسيان از ميهن پرستان و آزاديخواهان مشروطيت
ايران و اولین خلبانی ایرانی عليه استاندار خراسان قيام كرد. در اين قيام، او قوامالسلطنه استاندار خراسان را دستگير كرد و به تهران فرستاد و خود كفالت استانداري را به عهده گرفت. اما در فاصله كوتاهی قوامالسلطنه به نخست وزيری رسيد و با كينهای كه از پسیان داشت كمر به قتل او بست. كلنل محمدتقی خان پسيان، در يكی از نامههايش نوشته بود: «…ايرانی نمی ميرد و محو نمی شود؛ ... برماست كه آنها را از ننگ ذلت خلاص نماييم! آری ما بايد جانبازی كنيم!»
ايران و اولین خلبانی ایرانی عليه استاندار خراسان قيام كرد. در اين قيام، او قوامالسلطنه استاندار خراسان را دستگير كرد و به تهران فرستاد و خود كفالت استانداري را به عهده گرفت. اما در فاصله كوتاهی قوامالسلطنه به نخست وزيری رسيد و با كينهای كه از پسیان داشت كمر به قتل او بست. كلنل محمدتقی خان پسيان، در يكی از نامههايش نوشته بود: «…ايرانی نمی ميرد و محو نمی شود؛ ... برماست كه آنها را از ننگ ذلت خلاص نماييم! آری ما بايد جانبازی كنيم!»
14 فروردین: قتل خسرو پرویز
بر اساس برخی نوشته های تاريخی روز سوم آوريل 628 ميلادی خسرو پرويز، شاه ساسانی ايران، كه بسيار بر مردم ظلم و ستم كرده بود، در جريان يك شورش مورد حمله مردم قرار گرفت. خسرو پرويز از چنگ مردم رهانيده شد اما توسط افسرانش در كاخ تيسفون زندانی شد و با تصميم پسرش "شيرويه" كه حكم قتل وی را صادر كرده بود، به قتل رسيد. "شيرويه" سپس به جای وی به تخت
پادشاهی نشست.
پادشاهی نشست.
15 فروردین 1320: درگذشت پروین اعتصامی
اسفند 1285 درتبريز بدنيا آمد و ادبيات فارسي و عربي را نزد پدرش آموخت. پدرش، يوسف اعتصام الملک آشتياني، از روشنفكران و مترجمان زمان خود بود. پروين از سالهاي كودكي به شعر گفتن پرداخت و شعرهاي او در مجله ادبي بهار چاپ مي شد. پروين دردهاي مردم را در شعرش انعكاس ميداد و با فرهنگ تبعيض جنسي و عقب نگهداشتن زن به ستيز برخاست و آنها را در شعرهايش فرياد می كرد. از جمله اشعار پروين «طفل يتيم»، «تهيدست»، «تيرهبخت»، «رنجبر» و «آشيان ويران» را می توان نام برد. پروين اميدش به آينده روشن را در شعرهاي «آرزوي پرواز» و «نغمه صبح» نشان داد. او توان بسيار شگرف و بديعي در استفاده از استعاره و تمثيل براي رساندن نظرياتش داشت. پروين اعتصامي، در سن 35 سالگي درگذشت.
به لاله نرگس مخمورگفت وقت سحر كه هركه درصف باغ است صاحب هنريست
بنفشه مژدهٌ نوروز میدهد ما را شكوفه را ز خزان و زِ مهرگان خبريست
از آن! زمانه به ما ايستادگي آموخت كه تازپاي نيفتيم تا كه پـا وسَريست
بنفشه مژدهٌ نوروز میدهد ما را شكوفه را ز خزان و زِ مهرگان خبريست
از آن! زمانه به ما ايستادگي آموخت كه تازپاي نيفتيم تا كه پـا وسَريست
15 فروردین 1374: قیام مردم اسلامشهر و اکبرآباد
روز پانزدهم فروردين سال 1374 اعتراضات مردم جنوب غرب تهران، در اكبرآباد و اسلامشهر نسبت به كمبود وسايل نقليه عمومي طي چند ساعت تبديل به قيام بزرگي عليه رژيم حاکم شد. دامنه اين قيام به رباطكريم، سلطانآباد و صالحآباد نيز كشيده شد. مردم اين مناطق، به هنگام اعتصاب رانندگان مينيبوسها و فقدان وسيله نقليه براي رفتن به سركار، وقتي با بياعتنايي ايادي رژيم مواجه شدند، دست به تظاهرات زدند و ظرف مدت كوتاهي جمعيت آنان به 50 هزارتن رسيد. مردم در خيابانها به راه افتاده و در مسير خود با ارگانهاي رژيم درگير شدند. رژيم با بسيج و اعزام شمار زيادي ازپاسداران مسلح، به روي تظاهركنندگان آتش گشود وآنها را در ورودي تهران و در منطقه چهاردانگه، زير آتش سنگين هليكوپترهاي توپدار و نيروهاي ويژه قرار داد. در نتيجه صدها نفر از مردم جنوب شهر تهران، كشته و مجروح شدند. در ميان كشته شدگان تعدادي كودك خردسال 8 تا 12 ساله نيز ديده ميشدند.
16 فروردین1299: قیام شیخ محمد خیابانی
در روز شانزدهم فروردین 1299، چهارده سال پس از پیروزی انقلاب مشروطه، بار دیگر جنبش و قیامی در دفاع از آزادی و استقلال مردم ایران، به رهبری شیخ محمد خیابانی در تبریز بپا شد. خیابانی كه خود یكی از مجاهدان جنبش تبریز بود در دوره دوم مجلس شورای ملی، بعنوان نماینده تبریز انتخاب شد. خیابانی در مجلس با گسترش دیكتاتوری و سركوب آزادیها بهمخالفت برخاست. دولت در نگرانی از گسترش این مبارزات، مجلس را بهزور سرنیزه بست، اما خیابانی مرعوب نشد و به تبریز رفت و در آنجا قیام دیگری برای آزادی ایران ترتیب داد. روز 16 فروردین سال 1299 نیروهای قزاق همراه با اداره نظیمه تبریز پایگاه خیابانی را محاصره كردند ولی مردم با حمایت از شیخ محمد خیابانی، نیروهای دولتی را عقب راندند. جنبش مردم تبریز تا شهریور ماه ادامه یافت. در 23شهریور 1299، خیابانی، بهدست یكی از سران قزاق کشته شد. شیخ محمد خیابانی در آخرین دقایق حیاتش گفته بود: "من كشتهشدن را بهتسلیم ترجیح میدهم. من پیش دشمن زانو نمیزنم. من فرزند انقلاب مشروطیت ایرانم. انقلاب خلق هرگز خاموش نخواهد ماند."
18 فروردین: دادگاه ایران- کنترا
روز هفتم آوریل سال 1990 دادگاه آمریكا، دریاسالار "جان پویندكستر" رییس شورای امنیت ملی آمریكا را در جریان افتضاح "ایران – كنترا" مقصر شناخت و محكوم كرد. در جریان "ایران – كنترا" فاش شد كه رژیم ایران بهصورت مخفیانه از آمریكا سلاح میخریده و پول سلاحها را بهحساب ضد انقلابیون نیكاراگویه واریز میكرده است. همچنین این دادگاه نشان داد جریاناتی در آمریكا هستند كه برای ایجاد رابطه با رژیم ایران و برای كسب سودهای كلان، قوانین خود آمریكا را نیز نقض میكنند.
19
فروردین 1390: قتل عام ساکنین اشرف توسط نیروهای عراقی
در روز 19 فروردین 1390 دست کم
2500 تن از نیروهای عراقی با گردانهای زرهی، تکاور، پیاده مکانیزه، مهندسی و
گردانهای واکنش سریع و ضد شورش به کمپ اشرف که پایگاه اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، حمله کردند. ساکنین غیرمسلح اشرف با تشکیل دیوار انسانی در برابر
تانکها و هامویهای نیروهای عراقی مقاومت می کردند. نیروهای عراقی با ورود به کمپ
اشرف، با تیراندازی به سوی افراد بی سلاح آنان را مورد هدف قرار داده و به قتل
رساندند. بیمارستان اشرف نیز به محاصره نیروهای عراقی در آمده بود و بسیاری از
زخمیان امکان استفاده از دارو و مایحتاج پزشکی را از دست دادند که به درگذشت تنی
چند منجر شد. در جریان حمله مرگبار نیروهای تحت امر نوری مالکی که گفته می شود به درخواست خامنه ای تن داده، 35 تن از جمله8 زن کشته شده و بیش
از 200 تن زخمی شدند. یکی از زنان زخمی به نام صبا هفت برادران که در زندان اوین
متولد شده بود، بدلیل محدودیتهای دارویی، جان خود را از دست داد.
19 فروردین 1329: درگذشت صادق هدایت
روز 19 فروردین سال 1329 صادق هدایت رمان نویس مشهور ایرانی در فرانسه خودکشی کرد. از صادق هدایت بهعنوان یكی از پیشگامان رمان نویسی در ایران یاد میكنند كه قدمهای اساسی در این راه برداشت. صادق هدایت بخشی از داستانهایش را در محكومیت رژیمهای فاسد و نشان دادن درد و رنج محرومان و تهیدستان نوشته است كه از آن جمله اند: "حاجی آقا"، "علویه خانم"، "طلب آمرزش"، "میهن پرست" و... . علاوه بر اینها هدایت دهها داستان، مقاله و كار تحقیقی از خود برجای گذاشته است. صادق هدایت در سال 1281 شمسی در تهران متولد شد و پس از تحصیلات ابتدایی بهفرانسه رفت. او با زبانهای فرانسه و انگلیسی آشنایی داشت و زبان پهلوی را نیز در بمبئی آموخته بود. هدایت، مسافرتهایی به تاشكند و سایر شهرهای ازبكستان برای تحقیق پیرامون فرهنگ فارسی داشت. او در سال 1329 بهپاریس رفت و پس از چهارماه توقف در پاریس خودكشی كرد و درگذشت. صادق هدایت در گورستان پرلاشز پاریس دفن گردیده است.
21 فروردین1344: تیراندازی به شاه
روز 21 فروردین سال 1344 محمدرضا پهلوی، شاه سابق ایران، مورد تهاجم مسلحانه یك سرباز وظیفه قرار گرفت اما بهاو آسیبی نرسید. سرباز وظیفه رضا شمس آبادی در كاخ مرمر بهسوی شاه كه رهسپار دفتر كار خود بود آتش گشود اما در این تیراندازی دو درجه دار گارد كشته شدند و بر اثر تیراندازی متقابل، رضا شمس آبادی نیز كشته شد. بهدنبال این حادثه، رژیم شاه به دستگیری
گسترده مخالفان دست زد.
گسترده مخالفان دست زد.
28 فروردین: ویرانی شهر شوش در زمان آشوربانی پال
بر اساس برخی اسناد تاریخی روز 17 آوریل سال 693 قبل از میلاد، نیروهای آشور بانیپال بهشهر شوش حمله كرده و این شهر را ویران ساختند. شهر شوش از قرنها قبل یكی از مراكز مادها و اقوام ایرانی بود. آشور بانیپال نیروهایش را در سنگدلی و ددمنشی نسبت بهشكست خوردگان تشویق میكرد. او بر این پندار بود كه "هرچه قساوت و بیرحمی بیشتری علیه مغلوب شدگان بهكار برند، از خدایانشان پاداش ویژهترخواهند گرفت". در كتیبهای كه از آشور بانی پال بجا مانده نوشته است: "تمام خاك شهر شوشان و شهر ماداكتو و شهرهای دیگر را توبره بهآشور كشیدم و در مدت یكماه ویكروز كشور عیلام را بهتمامی پهنای آن جاروب كردم. من این كشور را از گذشتن خشم و گوسپند و نیز از نغمههای موسیقی بی نصیب ساختم و به درندگان، ماران، جانوران و آهوان رخصت دادم كه آنرا فرا گیرند". آشور بانی پال بدلیل ستمگریهای فراوانی كه كرد موجب شد تا ایرانیان جنبشهایی علیه او بپاسازند. پس از مرگ او در سال 662 قبل از میلاد قدرت مطلقه او نیز بهپایان رسید.
29 فروردین 1359 : "انقلاب فرهنگی" آخوندها علیه علم و دانش و دانشگاهها
روز 29فروردین سال 1359،حمله سراسری پاسداران و دیگر عوامل حکومتی به دانشگاههای سراسر
كشور تحت عنوان "انقلاب فرهنگی" انجام گرفت. بهدنبال این تهاجمات 17 تن از دانشجویان كشته، 2180 تن زخمی و صدها تن دیگر دستگیر شدند. دانشگاههای ایران كه در دوران انقلاب ضد سلطنتی "سنگر آزادی" لقب گرفته بودند، پس از انقلاب نیز همچنان "سنگر آزادی" بودند و دانشجویان و اساتید دانشگاهها از نیروهای مترقی همچون فداییان خلق و مجاهدین خلق حمایت میكردند. به همین دلیل دانشگاهها مورد حمله خمینی قرار گرفت و بهمدت سه سال تعطیل شد. در بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال 62، و طی همان سه سال، خمینی هزاران دانشجو را اعدام كرده و صدها هزار دانشگاهی كشور نیز ناچار از ترك ایران شده بودند. خمینی با ایجاد یك سیستم تفتیش عقاید مذهبی و سیاسی دست به تصفیه اساتید و دانشجویان زد. این اقدام موجب شد كه ایران بهلحاظ علمی یک دوره کامل از کشورهای همتراز خود در آن زمان عقب بیفتد.
در روز 30 فروردین 1351، رژیم شاه، 4 تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق را تیرباران کرد.
سازمان مجاهدین خلق ایران، پس از سرکوب قیام 15 خرداد 1342، توسط محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بنیانگذاری شد. در سال 1350، سازمان مجاهدین توسط خیانت یک عضو سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی ضربه خورد و بنیانگذاران، تمامی مرکزیت و بیش از 95درصد کادرهای سازمان مجاهدین دستگیر شدند. 6 ماه پس از این ضربه و بر اثر فشارهای جهانی، بهویژه فعالیتهای دکتر کاظم رجوی، رژیم شاه اعلام کرد که دادگاه چند تن از مجاهدین، با حضو خبرنگاران خارجی، علنی خواهد شد. دادگاه از بهمن ماه 1350 آغاز شد و روزنامههای رژیم اخبار سانسور شدهیی در مورد آن منتشر میکردند. اعضای مرکزیت و کادرهای سازمان، شغل خود را «مجاهد» اعلام کردند و در برابر این پرسش که تبعه کدام دولت هستید، به صراحت گفتند: «خلقایران". سرانجام روز 30 فروردین 1351 مجاهدان ناصر صادق، محمد بازرگانی، علی میهندوست و علی باکری پس از ماهها شکنجه، در میدان چیتگر، تیرباران شدند. اما رژیم نتوانست به خاطر فعالیتهای بین المللی که توسط کاظم رجوی برادر مسعود رجوی، انجام گرفته بود، مسعود رجوی را . .اعدام کند و حکم اعدام وی را به ابد تغییر داد
30 فروردین 1354: شهادت 9 زندانی در تپههای اوین
كشور تحت عنوان "انقلاب فرهنگی" انجام گرفت. بهدنبال این تهاجمات 17 تن از دانشجویان كشته، 2180 تن زخمی و صدها تن دیگر دستگیر شدند. دانشگاههای ایران كه در دوران انقلاب ضد سلطنتی "سنگر آزادی" لقب گرفته بودند، پس از انقلاب نیز همچنان "سنگر آزادی" بودند و دانشجویان و اساتید دانشگاهها از نیروهای مترقی همچون فداییان خلق و مجاهدین خلق حمایت میكردند. به همین دلیل دانشگاهها مورد حمله خمینی قرار گرفت و بهمدت سه سال تعطیل شد. در بازگشایی مجدد دانشگاهها در سال 62، و طی همان سه سال، خمینی هزاران دانشجو را اعدام كرده و صدها هزار دانشگاهی كشور نیز ناچار از ترك ایران شده بودند. خمینی با ایجاد یك سیستم تفتیش عقاید مذهبی و سیاسی دست به تصفیه اساتید و دانشجویان زد. این اقدام موجب شد كه ایران بهلحاظ علمی یک دوره کامل از کشورهای همتراز خود در آن زمان عقب بیفتد.
30 فروردین 1351: شهادت 4تن از اعضای مرکزیت سازمان مجاهدین خلق
سازمان مجاهدین خلق ایران، پس از سرکوب قیام 15 خرداد 1342، توسط محمد حنیفنژاد، سعید محسن و علی اصغر بدیع زادگان بنیانگذاری شد. در سال 1350، سازمان مجاهدین توسط خیانت یک عضو سابق حزب توده به نام شاهمراد دلفانی ضربه خورد و بنیانگذاران، تمامی مرکزیت و بیش از 95درصد کادرهای سازمان مجاهدین دستگیر شدند. 6 ماه پس از این ضربه و بر اثر فشارهای جهانی، بهویژه فعالیتهای دکتر کاظم رجوی، رژیم شاه اعلام کرد که دادگاه چند تن از مجاهدین، با حضو خبرنگاران خارجی، علنی خواهد شد. دادگاه از بهمن ماه 1350 آغاز شد و روزنامههای رژیم اخبار سانسور شدهیی در مورد آن منتشر میکردند. اعضای مرکزیت و کادرهای سازمان، شغل خود را «مجاهد» اعلام کردند و در برابر این پرسش که تبعه کدام دولت هستید، به صراحت گفتند: «خلقایران". سرانجام روز 30 فروردین 1351 مجاهدان ناصر صادق، محمد بازرگانی، علی میهندوست و علی باکری پس از ماهها شکنجه، در میدان چیتگر، تیرباران شدند. اما رژیم نتوانست به خاطر فعالیتهای بین المللی که توسط کاظم رجوی برادر مسعود رجوی، انجام گرفته بود، مسعود رجوی را . .اعدام کند و حکم اعدام وی را به ابد تغییر داد
30 فروردین 1354: شهادت 9 زندانی در تپههای اوین
روز سیام فروردینماه سال 1354، ماموران رژیم شاه، 9 تن از زندانیان سیاسی برجسته، شامل
كاظم ذوالانوار و مصطفی جوانخوشدل از سازمان مجاهدین خلق و فداییان خلق، بیژن جزنی و یارانش؛ حسن ضیاظریفی، عباس سوركی، عزیزسرمدی، مشعوف كلانتری، محمد چوپانزاده و احمد جلیلافشار را با چشمان بسته به تپههای اوین انتقال دادند و با شلیک مسلسل به شهادت رساندند. آنان دوران محكومیت خود را در زندان میگذراندند و بعضاً چند ماه بیشتر بهپایان دوره محكومیتشان باقی نمانده بود. متعاقبا رژیم شاه اعلام كرد كه این 9 زندانی سیاسی درحال فرار كشته شدند.
كاظم ذوالانوار و مصطفی جوانخوشدل از سازمان مجاهدین خلق و فداییان خلق، بیژن جزنی و یارانش؛ حسن ضیاظریفی، عباس سوركی، عزیزسرمدی، مشعوف كلانتری، محمد چوپانزاده و احمد جلیلافشار را با چشمان بسته به تپههای اوین انتقال دادند و با شلیک مسلسل به شهادت رساندند. آنان دوران محكومیت خود را در زندان میگذراندند و بعضاً چند ماه بیشتر بهپایان دوره محكومیتشان باقی نمانده بود. متعاقبا رژیم شاه اعلام كرد كه این 9 زندانی سیاسی درحال فرار كشته شدند.
31فروردین1384: قیام مردم شهرهای استان خوزستان
روز 31 فروردین سال 1384 سراسر شهرهای استان خوزستان شاهد قیام مردم این استان علیه ظلم و ستم حكومت آخوندها بود. این قیام كه از روز 26 فروردین در محلههایی از شهر اهواز آغاز شده بود، تا روز 31 فروردین به تمامی شهرهای استان خوزستان گسترش یافت. مردم شهرهای اهواز، ماهشهر، آبادان، شوش، دزفول، مسجد سلیمان و هویزه.. در این قیام شعار "مرگ بر حكومت آخوندی" و "مرگ بر خامنهای و مرگ بر خاتمی" سرداده بودند. رژیم مجبور به اعزام یگانهای ضدشورش و نیروهایش از سایر شهرها به این منطقه شد. طی 6 روز تظاهرات و درگیری گسترده 62تن از مردم خوزستان کشته و صدها تن مجروح شدند. در این درگیریها بیش از 1000نفر از مردم شهرهای استان خوزستان دستگیر شدند.